وبلاگ گروهی دانشجویان دانشگاه کاویان

ما برآنیم تا نظرات خود را در مورد مسایل مختلف اعم از بازاریابی، مدیریت منابع انسانی، مدریت فروش و ... به اشتراک بگذاریم

وبلاگ گروهی دانشجویان دانشگاه کاویان

ما برآنیم تا نظرات خود را در مورد مسایل مختلف اعم از بازاریابی، مدیریت منابع انسانی، مدریت فروش و ... به اشتراک بگذاریم

بابک بختیاری موسس آیس پک

 

                     

گفت‌وگو با بابک بختیاری کارآفرین برتر بخش خدمات
نام شرکت: آیس‌پک ایرانیان
موضوع کسب‌وکار: تهیه بستنی آیس‌پک و فرانشایز محصولات
در سال 1357 در تهران به دنیا آمدم. پدرم شغل آزاد دارد و مادرم خانه‌دار است. 

                    

از دوران نوجوانی علاقه زیادی به کسب درآمد فراوان داشتم به طوری که دور از چشم خانواده رو‌به‌روی مدرسه محله بساط پهن می‌کردم و کیک و نوشابه می‌فروختم. مخالفت خانواده به آنجا رسید که یک روز هنگام کار، با دیدن خانواده، فرار را بر قرار ترجیح دادم. در سال 1357 دوران دبیرستان را در مدرسه موسی‌بن‌جعفر (ع)
تهران به پایان رساندم. همان سال در رشته عمران وارد دانشگاه شدم، اما بعدها به دلیل مشغله فراوان پس از اتمام 110 واحد درسی ترک تحصیل کردم و مدرک فوق‌دیپلم گرفتم.
داستان کسب‌وکار من از آنجا شروع شد که در اوایل سال 1376 با کمک خانواده یک دستگاه پیکان به مبلغ دومیلیون تومان خریدم و یک روز در میان با یکی از دوستانم با آن کار می‌کردم.
پس از مدتی به دلیل علاقه زیاد به فروش مواد غذایی با فروش پیکان و همکاری شوهرخاله‌ام و مقداری قرض، کنج‌برگر را در پاساژ گلستان راه انداختم. اما به دلیل مشکلات مالی فراوان بعد از یک سال، با بدهی دومیلیون تومانی مجبور به کنار گذاشتن این کار شدم. لذا به فکر راه‌اندازی کسب و کاری با هزینه کمتر افتادم.
از آنجا که از دوران دبیرستان علاقه زیادی به خوردن ساندویچ داشتم و می‌دانستم بچه‌ها نیز از خوردن ساندویچ در مدرسه لذت می‌برند.
پس از مذاکره با مدیران سه مدرسه توانستم بوفه‌ای را برای مدت یک سال تحصیلی اجاره کنم و با سرمایه بسیار اندک، سه یخچال دست دوم و کهنه و با مبلغ صدوپنجاه هزار تومان، بوفه این مدرسه‌ها را راه‌اندازی کردم. این کار درآمد خوبی داشت. در تابستان به دلیل تعطیلی مدارس به دنبال کار دیگری بودم.
یک روز پدرم به دلیل تعویض لوازم اداری محل کار خود از من خواست تا لوازم فرسوده را بفروشم، من هم در مدت کوتاهی با قیمت مناسب موفق به فروش آنها شدم. وقتی دیدم درآمد خوبی از این راه می‌شود به دست آورد به خرید و فروش لوازم دست دوم روی آوردم به طوری که از طریق آگهی‌های روزنامه لوازم دست دوم خریداری کرده و در طبقه دوم خانه رنگ می‌کردم و پس از آن وارد بازار می‌کردم.
با شروع این کار، بوفه مدارس را تعطیل کردم و طرح ساخت میز تحریر را با پدرم در میان گذاشتن و با تکیه بر تجربه‌های پیشین در زمینه فروش میز تحریر پیشرفت زیادی را در این کار پشت سر نهادم.
تا آنجا که مرکز میزهای کامپیوتر رادر خیابان ولیعصر با همکاری یک شریک راه انداختم در ظرف مدت کوتاهی 2 شعب از مرکز میزهای کامپیوتری را ایجاد کردم اما به دلیل بی‌تجربگی و عجله داشتن برای پیشرفت در اثر سهل‌انگاری در برخورد با شریکم دچار مشکل شده و ورشکست شدم.
از آنجا بود که تنها راه پرداختن دیون خود را در پرورش یک فکر خلاقانه و کسب و کاری جدید دیدم که ایده «سوپر خونه سرویس» به ذهنم خطور کرد که مواد غذایی را به شهروندان می‌رساند.
اینجا بود که تصمیم گرفتم برای جلب نظر تولید کنندگان محصولات مختلف برای پخش محصولات آنها به درب منازل در روزنامه آگهی بدهم.
به دلیل نداشتن زمان کافی برای پرداختن بدهی‌ها این کار را رها کردم و به فکر راه انداختن کاری دیگر افتادم همیشه با خودم می گفتم کاری می‌تواند موفق شود که ایده‌ای نو در برداشته باشد.
از دوران کودکی بستنی‌ها را با هم زدن رقیق می کردم و با موز یا اسمارتیز هم می‌زدم و می‌خوردم خیلی از این کار لذت می‌بردم.
تصمیم گرفتم این کار را در مقیاس بزرگ عملی کنم. با تکیه بر تجارب کار قبلی که محصولات مختلف برای توزیع به من پیشنهاد می‌شد به این فکر افتادم که یک بستنی متفاوت برای مردم عرضه کنم.
فکر متفاوت بودن از ذهنم بیرون نمی‌رفت. تصمیم گرفتم بستنی بسازم رقیق‌تر، حاوی میوه که با بسته‌بندی کردن آن از طریق نی‌ بشود آن را نوشید.
پس از شکل‌گیری این ایده در ذهنم نمونه‌های اولیه آن را آماده کردم و برای امتحان به اعضای فامیل و آشنایان دادم.
ایده با استقبال خوبی روبه‌رو شد. تصمیم گرفتم ایده خود را عملی کنم. پس از جست‌وجوی فراوان توانستم دستگاه بسته‌بندی کننده لیوان و نی مخصوص که بتواند بستنی در آن جریان یابد را یافته و آماده راه‌اندازی اولین شعبه آیس پک شدم.
از همان روز نخست چشم‌انداز جهانی شدن محصول را در ذهنم می‌پروراندم به همین منظور روی تابلوی اولین مغازه خود نوشتم آیس پک شعبه مرکزی و بعد از سنجش توان بالقوه بازار در مکان‌های دیگر شعبات دوم و سوم و ... را راه‌اندازی کردم تا آنجا که هم‌اکنون بالغ بر 120 شعبه در ایران و 10 شعبه در کویت، مالزی، دبی و هند در حال فعالیت می‌باشد.
در حال حاضر 1200 نفر به طور مستقیم در شعبات آیس پک مشغول فعالیت هستند و حدود 5000 نفر نیز مشغول فعالیت‌های ستادی، تامین مواد اولیه و توزیع آن می‌باشد.
آقای بختیاری مدیر دبیرستان موسی ابن‌جعفر (ع) تهران و آقای تجردی را تاثیرگذار در پیشرفت خود می‌داند.
تشکیل گروه آموزشی برای آموزش فروشندگان و پرسنل آیس پک از دیگر کارهای مهمی است که در این شرکت صورت می‌پذیرد.
آقای بختیاری حفظ حقوق مالکیت معنوی برای نام تجاری و محصول خود را مهم‌ترین مشکل و چالش پیش روی فعالیت‌های شرکت می‌داند.
ایشان امیدوار است به واسطه محصول جهانی خود توانایی‌های ایران و ایرانی را به همه جهانیان اثبات کند.

نظرات 7 + ارسال نظر
مهسا شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:58

سلام تکتم جون
وایی که نمی دونی چقدر دلمو آب انداختی برا همین رفتم از سوپری سر کوچمون یه بستنی خریدم گذاشتم فریزر تا بعد افطاری نوش جانش کنم .
جالبی کار این آقا اینجاست که با این همه شکستی که توی کارش بوده بازهم ادامه داده و با ایده های جدید پله های طرقی و طی کرده و البته کلی هم تجربه بدست آورده و حالا به اینجا رسیده
اتفاقا بچه های خواهرم از بستنی آب شده بیشتر استقبال می کنن تا بستنی یخ زده

سلام عزیزم
من فکر کنم همین طور بخوام به نوشتن اینجور پستا ادامه بدم وقتی تو رو ببینم نشناسمت.
اره منم خیلی از این روحیش خوشم اومد.ولی اگه از اول کاراش رو با فکر و حوصله بیشتری انتخاب میکرد بهتر بود.آخه یه جا عامل شکستش البته به قول خودش بی‌تجربگی و عجله داشتن برای پیشرفتش بود.
ممنون از نظرت
از طرف من دینا و دنیارو ببوس.
موفق باشی

على شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:04

سلام
این اقای بختیاری ضرب المثل "از این شاخه به اون شاخه فرجه" رو به یادم اور...
حالا جدا از اینکه این اقا تو شاخه های 10، 12 هم به فرجى رسید شما با این ضرب المثل موافقید ؟؟؟
یا اکه فردى یه کاری رو انتخاب کنه و تمام فکر و ذکرش اون باشه "بشتکار" موفق تر خواهد بود؟
خوشحال میشم نظرات بقیه دوستان رو هم بدونم.

سلام
"از این شاخه به اون شاخه فرجه؟!؟!؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با توجه به دو مثال فوق که شما ترکیب کردین و ذکر کردین .من فکر نمیکنم این اقا همینجوری کارو رها کرده و رفته سراغ یه کار دیگه.به نظرم میخواسته از این شاخه به اون شاخه شانسشو امتحان کنه شاید تو یه شاخه محصول بیشتری نسیبش بشه و بعد تمام پشتکار و انرژیشو صرف کنه.شاید اون شغل نمیتونسته ذهنیتش رو نسبت به متفاوت بودن راضی کنه.البته قبل از انجام کار فکر کردن نسبت به عاقبت کار شرط عقله.ولی شاید م میخواسته خودش کارو تجربه کنه چون شاید مثل من اعتقاد داشته همیشه دو تا تجربه یک شکل اتفاق نمیوفته.ولی اینام که من گفتم شایده
چی همه هم شد!!!! ایکاش خودش اینجا بود تا این همه شاید تو نوشتم دیده نمیشد.
ممنون از توجهتون
موفق باشید

زهرا یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:20

سلام میلاو
وقتی این مطلبو خوندم به ذهن منم دقیقا همین موضوع خطور کرد که از موقعی که من یادم میاد ازخانواده معلمان واستادان شنیده بودم که یک کاری رو تا آخر ادامه بدین واز این شاخه به اون شاخه نپرین وپشتکار داشته باشین تا موفق بشین ولی الان این آقای بختیاری دقیقا برعکس عمل کرده تا موفق شده حالا من موندم باید چی کار کنیم؟شایدم این آقا از اول نمیدونسته که در چه کاری مهارت وعلاقه داره که اینقدر از این شاخه به اون شاخه پریده وما باید از اول بدونیم که در چه کاری علاقه ومهارت داریم وبعد در اون کار پشتکار داشته باشیم
موفق باشی

سلام زهرا جان.
من فکر میکنم از این شاخه به اون شاخه پریدن این اقا از روی سر سری گذشتن از هر کاری نبوده چون در اکثر جاها بد بیاری میاورده و یا به نظرم فکر میکرده اون این کاری نیست که میخواسته و راضیش نمیکرده و به قول داستان یکی از دوستان عطار بز خودشو کشته (البته این خیلی زود کشته تا پا بندش نشه)و با همین پشتکاری که میگی به اینجا رسیده.البته سن و سالشو واسه این شاخه به اون شاخه پریدناش رو هم نباید نادیده بگیریم
ممنون از توجهت خانومی
موفق باشی

مهسا یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:41

سلا تکتم جون دقیقا این دفعه که منو ببینی از در وبلاگ دیگه فکر کنم تو نیام.
مرسی از لطفت بابت بچه ها ماشالله دینا جون که خودت دیدیش دیگه ......
برای حرف آقای راعی باید بگم یکی دیگه از اون ضرب المثل های ابتکاریشون اینه که یه سیب بندازی هوا هزار تا چرخ می خوره تا به زمین برسه
وقتی کسی نخواد در رابطه با همون رشته شغلیش کمی تحقیق کنه و یکدفعه وارد اون عرصه شغلی بشه به همین درد ها دچار میشه ...
و همیشه اول کار سخته و تا وقتی بخوایی یه سری تو جامعه بشی کلی زمان می بره ...
به قول دکتر (حاجی گرینف خودمون )البته از نوع بقاییش میگه سال اول سرمایه گذاری همیشه سال صفر محسوب میشه و هیچی سود نداری و احتمال داره ضرر هم داشته باشی

مرجان سالاری جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:28

مطلب بسیار جالبی بود میلاو جون
اراده و پشتکار این آقای بختیاری منو کشته (ببخشید نظرمو جلب کرده)،به نظر من اگه انسان بدونه که واقعا کم نمیاره چه اشکالی داره که یکم از این شاخه به اون شاخه بپره و بقیه ی راه ها رو هم امتحان کنه ،به نظر من اون آخرین راهی رو که انتخاب میکنه و به موفقیت میرسه میدونه که بهترن راه است و این خیلی لذت بخشه که با کسب تجربه این راهشو انتخاب کرده. و حرف قشنگی که این آقای بختیاری زده اینه که (کاری میتواند موفق شود که ایده ای نو در بر داشته باشد.) و به نظر من رمز موفقیت این آقا هم همین بوده که یک نیاز جدید ارضا نشده رو شناسایی کرده و یک کاری متفاوت از بقیه ی کارها انجام داده.
مرسی میلاو جون خیلی جالب بود.

ممنون از نظر خوبت.به نظر منم مهم اینه که ببینی با این کاری که شروع کردی به کجا میخوای برسی اگه دیدی نتیجه بخش نیست همون بهتر ادامش ندی.به نظرم یه جای دیگه کارشم جالب بود که از تجربه کودکیش استفاده کرده بود (منو یاد کارتون موش سر اشپز میندازه).تو یه مطلب خونده بودم یکی از ارکانه خلاقیت تفکر کودکانه اس که این آقا ازش بهره برده بود
خواهش می شود.بازم ممنون
موفق باشی

WinstonUnlat چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 11:30 http://onlinecasinos-x.com

thanks towards this countless edifying website, living up the great work check out this <a href=http://onlinecasinos-x.com>casino</a> offers , buy <a href=http://adultsrus.us>sex toys</a>

Timothysmazy یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 22:46 http://online-casino.wiki/

check this top <a href=http://online-casino-no-deposit.org/>no deposit bonus</a> offers

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد