وبلاگ گروهی دانشجویان دانشگاه کاویان

ما برآنیم تا نظرات خود را در مورد مسایل مختلف اعم از بازاریابی، مدیریت منابع انسانی، مدریت فروش و ... به اشتراک بگذاریم

وبلاگ گروهی دانشجویان دانشگاه کاویان

ما برآنیم تا نظرات خود را در مورد مسایل مختلف اعم از بازاریابی، مدیریت منابع انسانی، مدریت فروش و ... به اشتراک بگذاریم

نتایج کنکور


سلام دوستان :

میدونم این روزا دل تو دلتون نیست تا ببینید کی جواب اولیه کنکور میاد . اما بذارید یکم  دلهرتو نو زیاد کنم دیشب توی اخبار اعلام کرد روز شنبه یعنی 5/6/1390 جواب نتایج اولیه کنکور تو سایت سازمان سنجش می زنن.(البته الان برید سایت یه سری توضیحات داده)

امیدوارم که سحر روز شنبه که برای خوردن سحری از خواب بلند شدیم همگی با لب خندون سر سفره بشینیم و خبر قبولی به سایرین بدیم .

                                                                                                                             


نظرات 27 + ارسال نظر
على پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:25

سلام
واقعاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا"
من که خوابم نمیبره...
من ساعت 1 رتبمو داخل اون نظر بایین بایین میزنم.
رمزشم همون قبلیه...

سلام به قول خودتون واقعااااااااااااا............
چه شجاعید شما دیگه بابا .......
به نظر من هم این ایده جالبیه تا ما بقی دوستان هم رتبشونو بذارن
منم قول می دم رتبمو بذارم تو وبلاگ
امیدوارم دوستان دیگهم چنین شجاعتی داشته باشن
اونوقت شاید تونستیم با انتخاب رشته درست همه تو یک دانشگاه دوباره جمع بشیم

میلاو جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:34

سلام سعیده جان ممنون از اینکه مطلعمون کردی
ولی من امشب بیشتر از این خبر تو از یه خبر دیگه دلهره دار شدم ،امشب یکی از دوستان مشترک (بچه های بالا گفتن اگه اسمشو بگم پیگرد قانونی داره ممکنه فیلترمون کنن)زنگ زد گفت نتایج اومده تو سایت !!!!!!!!!!!!!مهمونی کوفتم شد آخه اونجا نت در دسترس بود ولی من شماره پروندمو نداشتم (خدا هیچ بنده ای رو تو این موقعیت قرار نده)!!!!!!!!!بعد نیم ساعت اعصاب داغونی که نزدیک بود همونجا گریم بگیره فرشته نجات !زهرا خبر داد نه خبر اشتباه بوده.
ولی واییییییی شما دو نفر خیلی اعتماد به نفس دارید یادم باشه بگم پسر شجاع ورژن 2 رو از روی شما ها بسازن ...
من که فکر نمیکنم جرات چنین کاریو داشته باشم .البته اگه قبول شم.
وای بچه ها واسم دعا کنید قبول شم همین امشب تمام دوربینا سمت من زوم شده بود و همه گیر داده بودن که حتما نتیجرو بهشون اطلاع بدم
هممون موفق باشیم

سلام تکتم خانوم حالت واقعا خوش نیست واقعا ...
از بس که بهت می گن یه کاری داری می کنی چکش کن اومدیمو داشتی برای یه شخصیت مهم تو زندگیت پیام میذاشتی اونوقت چی کار می خواستی بکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میلاو جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:51

راستی سعیده جان این عکس دومیه رییس سازمان سنجشه داره واسمون دعا میکنه!!!!!!!!!!

اولا رییس سازمان سنجش زن نیست و مرد.... فکر کنم اسمتو باید به جای میلاو میذاشتی صندوق سوتی
بابا بچه جون یکم دقتتو ببر بالا حیف میشی بعدا فدای رم میشی هاااااااااااااااا

على جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:10

سلام
اخیییییییییییییییییییییییییى مثله اینکه خانم زارعى حالتون خیلى خرابه!!!!.... باور کنید اینقدر استرس لازم نیست،(فکر کنید اینقد فشار استرستون زده بالا که اسم بجه هارو اشتباه میکنید، یا شایدم خانم راهمرد اسمشون رو کذاشتن" سعیده خانم"!( اره خانم راهمرد؟؟؟؟؟)
ولى تو مهمونى که خوب بود، میکن در بیابان لنکه کفشم قنیمته لا اقل اینترنت که داشتین!!!
در ضمن بجه ها من یه جیزى رو تو این 2 سال ازتون بنهون کردم!
.
.
. منو ببخشید.
.
.
.
من
من
من بدر بسر بدر شجام...
حالا جدا از شوخى من با خدا صحبت کردم، باهم حرف زیاد زدیم ، به جونه خودم، امام رضا هم شاهده، خدا کفت شاید همتون قبول شید... کفت شاید، شاید یکى از اعضای کروه ما که قبول شده شاید بره سربازى،( یا من یا حسین) بجه ها دعا کنید این شاید اخریا نباشه...
در ضمن من میترسم و من خلاجت میکشمو من نمى خوام نداریم... همه قول بدن رتبه هاشون رو بزنن

سلام من با شما موافقم واقعا شوک بدی بهش وارد شده ککه نه یک بار بلکه دوبار سوتی داده ....
ولی باورکنید من اسممو عوض نکردم حالا بعضی اوقات فامیلمو قاط می زنن و تا به حال کسی اسممو اشتباهی نگفته که برای اولین بار این دوست گیج ما گفت......
خواب جالبی دیدید البته باید دید این خواب چه قدر صحت داره اگه قبل از سحر بوده یه چیزی اما اگه بعد از خوردن سحری بوده زیاد توجه نکنید احتمالا از سر پر خوری بوده ...
من خودم قول می دم تا چند ساعت دیگه رتبمو تو وبلاگ بذارم

میلاو جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:40

ای وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییییییی
مهسا جان ببخشید من کلا درجه سوتی دادنم بالاس.فکر کنم باید ازش یه دفترچه خاطرات طنز یک دانشجو بسازم فروش خوبی میکنه.
در ضمن جناب راعی فقط نت در دسترس بود سیب که نبود بندازمش بالا چرخشو بزنه......
ولی ایشالا که جفتتون برین سربازی کلی بهتون بخندیم
راستی از آقای علیمیرزایی چه خبر ؟خبردار شدم واسه ثبت نام اولیه نرسیدنو و ...
بازم مهسا جان واقعا عذر خواهی میکنم (2بار)
موفق باشی

سلام خانم صندوق سوتی چند دفعه بگم با این بی دقتی هات سرتو می دی به باد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا باید یه کتاب چاپ کنی حداقل از این طریق به یه جایی برسی .....
برای آقای راعی هم زیاد نمی خواد دعا های داغونی کنی چون بی برو برگرد چه دانشگاه قبول بشن و چه قبول نشن باید برن سربازی البته با کمی تفاوت زمانی

مرجان سالاری جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:50

سلام به همه ی دوستان
من هم منتظر میمونم و براتون دعا میکنم که روز شنبه نتیجه ی قبولی تک تکتونو تو وبلاگ ببینم.
راستی شما هم واسه ما دعا میکنید؟

مرسی از لطفت عزیزم
اگه دعاهامون بدونیم مستجاب میشه چشم به روی چشم حتما دعا می کنم.
موفق و پیروز باشی

على جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:00

واقعا عذر خواهى بجیایى بود...
من جای شما بودم شخصا میزنکیدم و عذر خواهى مى کردم.
حالا خانم راهمرد شمام ازشون عذر خواهى رو قبول کنید کناه دارن( می خوان کتاب بنویسن قول میدن اسم شمارو هم تو کتابشون بیارن) فقط من برای عکس رو جلدش یه ایده ای دارم فقط جلدش کتابتون رو میترکوند" از نظر فروش"...
خب کیس، نوشابه که بود اونارو مینداختین بالا...
خدا جای حق نشسته اکه به ما بخندین تو مجلس طرح میدن " زنها برن سربازى" حالا خود دانید...
اره بنده خدا اقای علمیرزایى هم در حال خوردن اش هستند و دارن به مملکتشون صادقانه خدمت میکنن.ید...
اره بنده خدا اقای علمیرزایى هم در حال خوردن اش هستند و دارن به مملکتشون صادقانه خدمت میکنن.

همون بهتر که زنگ نزد و گرنه چند تا لیچارد بارش می کردم همینطوریش ظهرا وقت خواب زنگ می زنه وای به حال اینکه این وقت شب بزنگه .....
بابت سربازی هم باید بگم من یکی که خیلی دوست دارم برم سربازی
بابت آقای علی میرزایی هم واقعا دلم براشون سوخت چون ایشون کلی زحمت کشیدو پشکار داشت تا ۴ ترمه درسشو تموم کنه تا راحت زمان برا خوندن داشته باشه ول یاینطوری شد انشاللا خدا کمکشون کنه و به یه جاهای عالی برسن

میلاو جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:38

حالا شمام خیلی خودشو ناراحت نکن.من خودم یه جوری با مهسا کنار میام.واسه جلد کتابمم ممنون مزاحمتون نمیشم میترسم بعد از چاپ کتابم مردم با دفترچه خاطرات اشتباه بگیرنش.
ولی واسه اقای علیمیرزایی هم واقعا ناراحت شدم آخه خیلی حیف بود بعد این همه پشتکار بعد اینجوری ...ایشالا که یه مصلحتی بوده و به قول وکیلشون (ندا)که تو یه جمله گفت شاید خدا اونی که ازش میخوای رو نمیده تا یه جا دیگه بهترینشو بهت بده

میلاو جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:46

راستی یادم رفت از مهسا جان به خاطر گذاشتن نظرات جدا از مطلبش عذر خواهی کنم. و اینکه منظورم از اون دفترچهه،از این دفترچه خاطراتای معمولی بود ها

چه عجب از بس که حرفای دیگه گفتید منم حواسم پرت شد بسه دیگه اینقدر حرف زدید این طور حرفارو پیش دیگران نمی زنن تو صندوق پستی یا ایمیل همدیگه میذارن

ریحانه جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:13

سلام به مهسای عزیز و همه ی دوستان خوب کاویان ثابق و انشالله یک ماه دیگه عضو یک دانشگاه خوب دیگه....و البته همچنان عضو وبلاگ کاویان.
برای همتون صمیمانه ارزوی موفقیت دارم.راستی سحر روز شنبه می تونید کنار ماه عطارد را هم ببینید.این یک اتفاق فضایی قشنگ می شه کنار نتیجه کنکور شما و شکر گذاری قشنگتون.اون لحظه ما را هم دعا کنید...

سلام ریحانه جون فکرشو بکن چه عشقولانه.............
جواب کنکور در کنا سیاره عطارد
برامون دعاکن انشااالله داشگاه خوبی قبول شیم بعدش دیگه از شر این سردر وبلاگ کاویا خلاص می شیم ...

على جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:53

اره خانم راهمرد واقعا ببخشید" واقعا همین جورى الکى الکى 6، 7 تا نظر بى ربط با موضوع اینجا نوشتیم " الکى الکى تعداد نظراتتون شد 10 تا...
انشاا... که اقای علمیرزای اکه درى به حکمت به روشون بسته شده، درى به رحمت به روشون باز شه...
موفق و بیروزو سربلند باشید.

ببینم شما دوتا خوا ندارید تا این موقع شب بیدارید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم اون خوابی رو هم که دیدید بعد از خوردن سحری بوده و اون خوابم که درست نیست مگه امیر حسین و تماشا نمی کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شما دو نفر بهتره یه فکری به حال خودتو بکنید
منو بگو چه قدر خوشحال شدم گ
فتم این همه نظر دارم نگو همشو شما دوتا پر کردید ......
ولی جدا از شوخی به نر من کسی که بیا تو وبلاگ و ببینه یه مطلبی انقدر نظر داره وسوسه می شه تا بره ببینیه این مطلب چه قدر مهمه که انقدر براش نظر گذاشتن ....................
روز خوش فکر کنم صبحکه نه باید بگم ظهرتون بخیر

سعیده جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:26

سلام به همه. اول ازهمه میخوام به میلاو جان یه تبریک بگم چون نفر اول کنکورمون مشخص شد ! عجب اعتماد به نفسی. هرچی میگن بابا این مهساست باز میگه سعیده !!!!
نگران نباشید.امسال نشد سال بعد. سال بعدش نشد باز سال بعد.... سالها همینجور میاد و میره . غصه ی چی رو دارین ؟؟؟!!! تا دلتون بخواد کنکور داریم. بعدشم با این گرونی بلیت اتوبوس کی بره این همه را ه رو تا دانشگاه. همون کلاس کوبلن دوزی و قالیبافی و....بریم قشنگتره ها. آقایون هم میتونن کلاسای قلاب بافی رو برن . آخی!! فکرشو بکن به امید افتخارآفرینی همگی شما !

مهسا شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:46

سلام بچه ها
نمی دونم شماها هم دل تو دلتون نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از دست این سازمان سنجش گفتیم ساعت ۱۲ شبی جواب نتایج میاد با خیال راحت سر رو بالش میذاریم ولی تا حالا که جوابش نیومده امیدوارم تا دم سحری بیاد

میلاو شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:57

سلام مهسا جان
و سلام به بقیه دوستان
من که دارم میمیرم
نمیدونم الان باید چی بگم.........ولی امیدوارم هممون قبول شیم.آمیییییین.
حالا اینجا چه خبره من که نمیتونم با همتون کل بندازم .چند نفر به یه نفر اونم از نوع طفلک و بی سر زبونش (جومونگم جلو زبونای شما کم میاره)البته من کم نمیارم ها ولی اصلا حسش نیست.فعلن آتش بس! بیاین با هم مهربون باشیم
راستی تو دعاهاتون بچه های عطار رو هم یاد کنید اونام منتظر نتایجن....
موفق باشیم

افسانه حدادیان شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 13:03

با سلام به گروه کاویان.استرس ما هم کمتر از شما نیست ارزو میکنم همه قبول بشیم.(گروه مهارتهای فروش)

سلا افسانه جون به وبلاگ ما خوش اومدی عزیزم انشالله که همگی قبولیم برات دعا می کنم یه رتبه عالی بیاری

میلاو شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 14:53

سلام به همه دوستانی که هستنو اونایی که نیستن .و گروه فروش که تازه اومدن که بهشون خوشامد میگم...
دوستان سازمان سنجش اعلام کرد ساعت ۵ نتایج میاد تو سایت
به امید موفقیت هممون

مهسا شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 17:09

سلام بچه ها من مجاز شدم رتبمو تو مطلب رمزداره گذاشتم برید نگا کنید

یک دونده شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 18:05

این داستان رمز و رمزداری چیه؟
ماهم بازی

سلام استاد خوش اومدی به وبلاگ
بالاخره نتیج کنکور رو زدن فقط اینو بگم که همگی رتبه دو رقمی و زیر ۲۰۰ شده
بابت مطلب رمز دار هم یه بحث خصوصی و البته فوق سری بین اعضای وبلاگ کاویان بود براهمین نمیشد مابقی ازش سر در می آوردن

على شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 21:56

سلام جناب قربان زاده.
شرمنده اخلاق ورزشى باباهامون کفتن با هم سن و سالای خودمون بازى کنیم،
یه مطلب رمز دار برای یه جلسه خصوصى در مورد مسایل مهم و سکرت کذاشته بودم، دیدم جیز بدرد بخوریه و اعضا می تونن صحبتهای مختلفى باهم داشته باشن حتی به صورت انلاین. ولى یه بدى داشت که با کذاشتن هر مطلب مطلب رمز دار بایین میره، به فکرم زد اون و یه جایى بذارم که جابه جا نشه که بس از تلاش های بسیار یاد کرفتم و برنامه نویسیاشو انجام دادم که به نظرم بد نشد، نظر شما در موردش جیه؟
‏ ‏

على شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 22:24

اووو سلام خانم سیدى. از این ورا، دیدید تعداد نظرات این مطلب زیاد شده و تعداد نظرات مطلب خودتون کمه" از روى حسودى کنجکاو شدید اره؟
ای بابا جرا بجه های مردمو از درس میندازین؟ به نظر من که حتما کلاس منجوق دوزیو خیاطى کلبه دوزى باز کردید و می خواین هنر جود کسب کنید. ولى رسمش نیست به خاطر جندرقاض بجه های مردم رو از درس خوندن بندازین!
رمز مطلب رو از دوستان بکیرید متوجه میشید که نظرتون در مورد نفر اول همجین بى راه نبوده.( البته بذارید عوض کنم جون اونجا حرفای خصوصى هست بعد رتبه هارو اونجا ببینید).
شمام ماشاا... اکه به نقشتون بى نمى بردم تو از راه بدر کردن افتخار افرین میشدین ها!!!

مرجان سالاری یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:58

ااااااااااااااااااااا ،تو جمع در گوشی؟ رمز بازی ؟،داشتیم آخه؟؟؟؟؟؟
یعنی ما که اینقدر واستون دعا کردیم ،اینقدر مشتاق قبولیتون بودیم نباید رتبتونو بدونیم؟؟؟!!!!(قضیه ی اون جوجه هه شد که میگه من که جیک و جیک میکنم برات بزارم برم)
ولی جدی خوشحال شدم به همتون تبریک میگم .به خودمون هم تبریک میگم که یه شیرینی توپ افتادیم

سلام مرجان جون ممنون از اینکه برامون دعا کردی ما هم اجر کارتو نا تمام نمی ذاریم انشالله در یه فرصت مناسب از خجالتت در میایم
قرض از مطلب رمز دار اینه که شما بچه های عطاری هنوز دور همید و توی یه دانشگاه هستید و یکسره با هم در ارتباطید اما چون ما بچه های کاویان دیگه از لحاظ دانشگاهی با هم نیستیم و نمیشه توی چت روم هم حرفید در نتیجه تصمیم بر این گرفتیم که بهترین جا برای ارئه نظرهامون وبلاگه البته بافرق اینکه یه ذره خصوصی تر
امیدوارم که در کرده باشی عزیزم

ریحانه یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:48

*********************درود بر افتخار افرینان********************
21نظر دارید چقدر قشنگ........ببخشد که عدد به این قشنگی را خراب می کنم با نظرم.بیشتر حیفم می یاد تبرک نگم.
من هم واقعا از ته ته دل به همه ی بچه های خوب و درس خوان و پرتلاش سابق کاویان یا کاویان سابق...نمی دونم کدوم درستتره...به هر حال واقعا تبریک می گم.سر شب میلاو باهام تماس گرفت و لطف کرد این خبر خوب رتبه های طلایی تون را بهم داد متشکرم خیلی خوشحالم کردین...گفتم رتبه هاتون را علنی بگذارید شاید یکی از بیرون می یاد فکر کنه ما هم قاطی شما و درس خوان ایم...یه فیضی بیشتر ببریم.حیف ما را قابل ندونستید.رمز مطلب را هم که نمی دید لااقل خودمون نگاه کنیم ,کیف کنیم.
راستی استاد بازی خیلی جدی ه, فکر نکنم رمزشون را لو بدن.من قبلا خیلی تلاش کردم,نشد که نشد
به هر حال دمتون گرم.شما باعث افتخار هستید عزیزان.(امضا:مادربزرگ)
موفق باشید

سلام ریحانه جون مرسی از لطفت عزیزم اتفاقا خیلی خوشحال می شم تعداد نظرات وبلاگمون بالا بره [:S007:
پس شما دیگه از رتبه هامون خبر دارید یه لطفی کنید و به مرجان جون هم خبر بدید تا ایشون هم خبر دار بشن چن فکر کنم از بس کنجکاو شدن قیافشون شبیه علامت سوال شده باشه
موفق و پیروز باشی عزیزم انشالله بهمین زودیا می بینیمتون

سعیده یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:16

یا ایها الناااااااااااااااس...بابا یک نفر نیست به منم این رمز رو بگه ؟ بازمیگن اعصاب واسه آدم نمیمونه تواین دوره زمونه. جناب آقای راعی رمزگذار یه جوری این رمزو به منم برسونین توی صندوق پستیم بذارید خب. من کار ندارم. تا شب رمز اومد واسم که هیچی. نیومد با یه بمبی چیزی منفجرش میکنم. هرکی خوند حتما واسم توی صندوق پستی بذاره. میخوام رتبه ی قشنگمو واستون بذارم !!!

سعیده یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:31

در ضمن جناب آقای راعی ازینکه مطالب این بخش زیاد شده واسه اینه که همه دارن با همدیگه صحبت میکنن!!! ۶ نفر بیشتر نیستیم و ماشالااااااااااااه ۳۰ تا نظر . درضمن منکه خودم رو از درس و دانشگاه نمیندازم که بیام کلاس هنری بذارم!!!! شما همین کلاسی که گفتم رو برید من مطمعنم با این استعداد شما ( مخصوصا توی رمزگذاری ) دیپلم افتخار که هیچی ، جایزه نوبل رو هم میبرید

میلاو یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:38

سلام سعیده جان
به صندوق پستیت سر بزن

على یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 20:58

قبل از هر جیز یه سوال؟
حرکت که انشاا... انتحاریه دیکه؟
خب اکه کلاس تشکیل ندادین، بس حتما می خواستین حریف از میدون به در کنید، ولى باید خدمت با سعادتون عرض کنم که کار از این کارا کذشته و این کارا برای قبل کنکور به درد می خوره.
بابا جایزه نوبل رو که قبلا زیاد کرفتیم" میدون رو میدیم به بجه های جدید".

سعیده یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 22:49

قبل هرچیز باید بگم نه حرکتی در کار نیست. حریف که نه میخواستیم همکلاسی از میدون به در کنیم ! آخه همه هم نخبه هستیم خداروشکر! یه جوری باید بلخره تعداد شرکت کننده ها کم میشد دیگه ! ازینکه قبول شدید و به سرو سامون رسیدید بی نهایت خوشحالم. ما که بخیل نیستیم جناب آقای رااااااااااعییییییی !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد